اخر هفته های ما و داستان خواب های بهم ریخته اریا .....
قند عسل مامان و بابا
برای پسر گلم
درباره وبلاگ


بسم الله خوش اومدید. داستان ما از اونجا شروع شد که در چهارمین سالگرد ازدواجمون ما متوجه شدیم که خدای مهربون یه فرشته گل بهمون هدیه داد. تصمیم گرفتیم اینجا لحظه های بزرگ شدنش رو ثبت کنیم.
نويسندگان

اریا جونم سلام پنج شنبه شب با مهدی اینا رفتیم بولینگ بعدش هم رفتیم شام و پارک شهر به شما خیلی خوش گذشت . جمعه هم همگی رفتیم پلاژ شما با بابا جون و مهدی و باباش رفتین سمت اقایون ما هم سمت خانم ها ساعت پنج و نیم که اومدیم خونه شما خوابیدین تا ده شب بعد که ما خوابدیم شما بیدار شدید شاد و شنگول بعد تو تاریکی کلی با باباجونی بازی کردی بعد دوباره خوابیدی  بمند که صبح هممون خوابا لو بودیم شما هم که تو خو.اب رفتی مهد ..........

جمعه ها و پنج شنبه ها ریتم زندگیمون بهم میریزه

حس میکنم شاغل بودنم یکی از حسناتش نظم مشخصیه که زندگیمون داره



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 115
بازدید دیروز : 406
بازدید هفته : 529
بازدید ماه : 521
بازدید کل : 12076
تعداد مطالب : 216
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1